- ۹۵/۱۰/۱۶
- ۰ نظر
خواب دیدن چیز عجیبیست.دیشب که خوابم خیلی عمیق نبود من از من بیرون آمده بود و با من حرف میزد...نظر میداد...راجع به کوچیکترین و جزیی ترین اتفاقات و کارهای روزمره...میگف فلان کن...این درست ایست و این یکی غلط..به این موضوع فکر کن و ب این نکن...تمام طول شب ولم نمیکردم.کنارم بود و من تنها نبودم.تنهایی معنا نداشت....
و اینکه من عاقل شده بود...من احساس تردید نداشت.میدانست چکار میکند..