- ۹۶/۰۲/۲۱
- ۰ نظر
امروز با اون صبحت کردم.
مهربون مث همیشه.تو ذهنم یه آدمیه شبیه پائولو کوئیلو!
برام حرف زد.فقط برای من.میگفت نقاشی ای ک آدم میکشه مهم نیس.مهم غرق شدن تو نورها و سایه هاس!مهم این حسه که میبینی طبیعت ب این عظیمی وجود داره...
قابل ستایش واسم این استاد.
بهم گفت توهم کارت خیلی خوبه.خوب کار میکنی کار کن. و شاید نمیدونس این حرفش برام چقد ارزش داش
میگم چیکار میکنی ک حس کارات اینقد خوبه
میگه از خدا خواستم.بهم داد.ب همین راحتی!
دوسش دارم و ازینکه دوترم باهاش درس به این مهمی داشتم احساس خوشبختی میکنم:)
- ۹۶/۰۲/۲۱